شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

درب کنسرو بازکن برقی
+ هر نوايي با نگاهي از درون آيد برون ... بايد از دل با نگاهت همنوا گردد درون
هرکه را در تو غوطه کرد صد عذر براي بودن هديه و بر طليعه غوطه کرد جمالت گر به حسن و اقتضا شد مهرجو و متين اشون کم کن حاجت بر طلعت آن گشته و بوده است
ستاره ها امشب با هم مهماني از نور دارند انوار تجلي بخش ولايت بر سر مالک اشتر چه حالي دارد هر که را در بزم ولايت نکوست امشب بر تخت ياري اشتر به پا خواسته است و ره ياري مالک را در قرآن‌هاي پاي نيزه تا يک شمشير فاصله تا معاويه را امروز سربازان حيدر به قصد ياري اش آمده اند اي خوارج بدانيد مالک اشتر تنها نيست و اين نسل اشتر بيشمار دارد لبيک يا حيدر
لشکرهاي ام از آن است که بميرم و آرزوي شهادت بماند به دلم مگر مي‌شود ناجي من سيد علي قصدشهادتم را ناديده انگارد مگر استاد سيد مجتبي مرا از جرعه اکسير شهادت نداد جرعه اي با عشق؟مگر الم بر دستش نبود مرا اولين سوار عازم ميدان با خوکان صهيونيست به جنگ مگر پيکرم را ولي خدا نگرفت به زانو براي جان دادن پيش از شهادتم خدايا جز شهادت نده مرا حال دگر
خدا شما رو بدرجه ي شهيد سيد علي و سيد مجتبي برسونه ، يعني به آرزوتون
مي دونم ولي اونا شهيد زنده اند
+ [وبلاگ] مادر ماه
مادر ماه آنجاست که رخ مته يار از آنجا مي تپد و عيان مي‌شود راز دو عالم در چهره ماه ولي خدا امام مطلق سيد علي س روشن و منور به تابش مي‌رسد مادري که جني ماه است همان کوثر جنت است که شيره وجودي اهل بيت النبوه و امامت و اولي لامر منکم در روانشان جاري است خوشا به دل عاشق که رخ ماه و مازاد والايش سيد علي س چشم او را منور کرده است
مي دونم مادرم واقعا ماه
+ تمام زندگي ام را زيرو رو کردم شايد برايت جايگزيني بيابم غافل از اينکه همه زندگي ام فقط "تو" بودي ..... #ميراب_عطش
my writings
102/11/15
نه بابا؟؟؟؟؟؟ دي..سلام.
دخو ®
اِه !! كه اينطور :دي
بعدی همه 18 نظر قبلی
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583
my writings
https://eitaa.com/parsiblog/26
+ شايد حدود ده سال پيش بود که اتفاقي با محيط پارسي يار و پيام‌رسان آن آشنا شدم، غريبه اي بودم در دل يک شهر ناشناس که باقي همه با يکديگر شناس بودند و ما غريبه ها هم کم کم محله خود را در اين شهر بنا کرديم. يادم هست روزهاي اول تا مي آمديم مانند يک تراکتور فيدها را شخم ميزديم و از ابتدا تا انتها را لايک ميکرديم شايد که بر دل صاحب فيد مقبول افتد و نگاهي به مطالب ما تازه واردها نمايد اما دريغاا#ميراب_عطش
my writings
102/11/15
تازه اين اول ماجرا بود و مشکل وقتي آغاز شد که فهميديم گروهي بنام دبيران مجله هم وجود دارد که مطالبي را با عنوان برتر براي مجله انتخاب مي‌کنند و چشمتان روز بد نبيند که به چه آب و آتشي خودمان را زديم که اين باصطلاح دبيران ما را هم ببينند اما انگار نه انگار و چه روزهاي شلوغ و پر ترافيکي داشت اين شهر
{a h=baran40}3خاطرات{/a} سلام خب تقريبا اينطوري بود و همون شخم زدن ها باعث شد درخت دوستي نشانديم و با يک تازه وارد مثل خودم آشنا شدم و بعد از اون بود که کم کم دايره دوستي ها بزرگ و بزرگتر شد
بعدی همه 17 نظر قبلی
https://fastsites.ir/
ما همين الان همينيم:)))
تبريکات متواترات و وافرات و خيلي زيادترات:) (واينگونه ادبيات ميپوکد:) )
تبريک : )
همه 8 نظر
يادش بخير سالها چه زود گذشتند
{a h=mehrabooon}ميراب عطش{/a} زود نمي‌گذرند جناب ميراب وقتي به آنها فکر ميکنيم اينطور بنظر مياد :) بهتر بگويم ، هنگاميکه خداوند لحظه به لحظه عمرمان را بررسي ميکند دقيقا متوجه طول و عرض آن ميشويم @};-
خ ورشيد و آتش با هم پيمان ياري بسته اند اين آتش درون است که عالم تاب گشته صفاي دل معشوق است که از دل عاشق بر خار مغان مي تابد
بدترين ظلم به يک معبود عبدي آتي ست که تو را از گريستن منع کند
+ [وبلاگ] پايان
پايان ما زماني آغاز ميشه که از پايان پاياني بسازيم بي امتداد در خط توان
مگه خالق ما پاياني داره که ما پاياني داشته باشيم ؟
پايان ما عدم ماست و عدم ما آن روزي‌ست که از منيت خود مني بسازيم بي پايان
+ با يکي از دوستان داشتم صحبت ميکردم که گفتم آدم بايد در طول شبانه روز هشت ساعت کار کند و هشت ساعت به اوقات فراغت روي آورد و هشت ساعت ديگر را هم استراحت کند و او پرسيد: خودت هم به اين گفته عمل ميکني ، بادي در غبغب انداختم و گفتم: بله .. دقيقا ، و ادامه دادم : هشت ساعت با بچه هاي پيامرسان در رابطه با اقتصاد و سياست بحث و تبادل نظر ميکنيم
و اينگونه به مشاوره اشتغال داريم ، هشت ساعت بعدي را مشغول لايک زدن فيدهاي يکديگر ميشويم که اينهم فراغتمان است و هشت ساعت استراحت را هم در اتاق معتادين پيامرسان به چرت زدن ميگذرانيم .. و او که از تعجب دهانش باز مانده بود گفت : بابا شما ديگه کي هستين ... دي
نه 24 ساعت رو در پيامرسان هسيم ... 8 ساعتشو کار ميکنيم .. 8 ساعتشو خوابيديم ..8 ساعتشم همون که شما گفتين!:دي
بعدی همه 29 نظر قبلی
6-
به منم سربزن
من ده ساعت از روز چنين مشغله اي دارم
+ کسي يادش مياد چند روز پيش اينجا جناب حسين عاشقتريني داشت خانم قاصدکي داشت اما الان چند روزه تشريف ندارن عجب دوستايي هستين که به اين زودي فراموش ميکنين
كجا هستند؟
سلام حسين رفته مسافرت
بعدی همه 44 نظر قبلی
@};-@};-@};-
??? توليد ملي سرمايه ملي??? دوستان و همکاران عزيز صنعتگر پرشين کولينگ شما را دعوت ميکند ???????????? https://persiancooling.com/
+ بالا رفتن سن حتمي است… اما اينکه روان تو پير شود بستگي به خودت دارد! زندگي را ورق بزن…! مبادا، مبادا. . . ! زندگي را دست نخورده براي مرگ بگذاري دوست من... پايان آدميزاد …. نه از دست دادن معشوق است! نه رفتن يار! نه تنهايي ! هيچ کدام پايان آدمي نيست…. آدمي آن هنگام تمام ميشود و دلش پير مي شود که دنبال اهداف متعاليش نرود… زندگي کوتاهست …به زندگيت رنگ خدايي بده...
لاهوت
...
mariii
قشنگ بود احسنت .
ساعت ویکتوریا
نوشتن آرزوی &#
رتبه 0
0 برگزیده
7 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top